قحطی انگلیسی
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۸۰۲۹۳
اگرچه معمولاً ردپای عوامل جغرافیایی و آب و هوایی در بروز قحطی مشهود است، اما اثرانگشت انسانها و کارها و رفتارهایشان، بهخصوص در تاریخ معاصر، سهم بیشتری را در این ماجرا به خودش اختصاص میدهد. کارشناسان از این اثرانگشتها با عنوان «عوامل اقتصادی-سیاسی- اجتماعی» قحطی یاد میکنند. از لابهلای تاریخ
قحطی سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ خورشیدی در ایران با همه تلخی و دردناکی ازجمله فرازهای تاریخی کشورمان بود که انگار تا همین ۱۰ یا ۱۵ سال پیش رد و نشانی از آن در حافظه مردم عادی کوچه و بازار نبود! انگار قاطی تلخیهای دیگر قرنی که گذشت، تاریخ معاصر آن را جایی لابهلای کتابها، پژوهشها و مستندات بایگانی کرده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این همه حداقل طی این ۲۰ سال اخیر خیلی از ما درباره جنگ جهانی اول، قحطی بزرگ در ایران، شیوع بیماریهای کُشنده، از بین رفتن ۴۰ تا۵۰ درصد جمعیت کشور به خاطر قحطی و... چیزهای زیادی شنیده و خواندهایم. رسانهها و شبکههای اجتماعی هم طی این سالها وارد ماجرا شده و هر ساله با به اشتراک گذاشتن اسناد، مدارک، مطالب و تحلیلهای مختلف، به مرور قحطی بزرگ پرداختند و عوامل و دلایلش را به معمایی تبدیل کردهاند که مخاطبانشان یا از دادن پاسخ به آن عاجز ماندهاند و یا نظرشان درباره صحت و سقم آمار کشتهشدگان تغییر اساسی کرده است. مجموع مطالب و نظرات منتشر شده در این سالها را میتوان به این شکل تقسیمبندی کرد: نخست آنهایی که قحطی صدوچند سال پیش را فقط نتیجه سیاستها و رفتار انگلیس در ایران میدانند از این ماجرا به عنوان نسلکشی یاد میکنند. دوم کسانی که اگرچه نقش انگلیسیها را در بروز قحطی کم نمیدانند اما معتقدند عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دیگر نقش بیشتری در ماجرا داشتهاند. گروه سوم هم البته خیلی از حرفهایشان شبیه مورد دوم است اما نقد و نظرها و تحلیلهایشان، خیلی زیرپوستی سعی میکند بار مسئولیت اصلی را از دوش انگلیسیها بردارد و بیندازد گردن مسائل سیاسی و اجتماعی. مثلاً بیکفایتی حکام، عقبماندگی مردم، سودجویی محتکران و ... .
۵۰درصد
ادعاها و پاسخها به اینکه آیا واقعاً قحطی سبب شد در سالهای ۱۲۹۶ تا۱۲۹۸ نیمی از جمعیت ایران از بین بروند، زیاد و متنوع است. متأسفانه چه آمار و ارقامی که مرگ نهایتاً یک یا نزدیک به ۲ میلیون ایرانی را گزارش میکنند و چه آنهایی که حرف از مرگ ۵۰درصد جمعیت ایران میزنند، چندان علمی و مستند نیست. حتی سر اینکه جمعیت ایران در آن زمان ۱۰ یا ۲۰ میلیون نفر بوده اختلاف نظر وجود دارد. اغلب تخمینها هم به جای اینکه به آمار و ارقام مستند و علمی تکیه کنند به مشاهدات و گفتههای موجود در سفرنامهها، خاطرات، وقایعنگاری و گفتهها و شنیدهها متکیاند.
با این همه، جزئیات این قحطی و عوامل دامن زننده به آن در توصیفات همه آنهایی که در این زمینه منصفانهتر قلم زدهاند، بسیار هولناک و دردآور است. آنقدر هولناک که دیگر عدد و رقم اهمیت خودش را از دست میدهد.
از جمالزاده که داستاننویس ایرانی است بگیرید تا «مارتین هنری دانوهو» که ابتدا افسر اطلاعاتی انگلیسیها و بعد گزارشگر جنگی و مورخ است و کتاب «مأموریت به ایران» را نوشته است، همه مشاهدات و توصیفها دردناک و حتی هولناک است. در گزارشهای فرماندهان انگلیسی حاضر در ایران هم اگرچه کم و بیش به خرید غله و مایحتاج مردم توسط انگلیسیها با هزارجور توجیه و تفسیر اشاره میشود، اما گزارشگر بیشتر دوست دارد با به تصویر کشیدن رنج، مرگ، بدبختی و فلاکت ایرانیها، ثابت کند این ملت حتی در زمان قحطی و جنگ و شیوع بیماری هم به همنوعش رحم نمیکند!
حتی ۵درصد
اینکه عوامل محلی و منطقهای هم در بالا گرفتن قحطی و فلاکت نقش دارند، حرف درستی است، اما دلیل نمیشود انگلیسیها فراموش کنند چطور و تا چه اندازه با اشغال ایران و بستن راههای واردات کالا، برای رقابت با دیگر قدرتها، صفر تا ۱۰۰ اقتصاد ایران را در اختیار گرفته و بعد هم غله و مایحتاج مورد نیاز سربازانشان را با قیمت ارزانتر از روی خورد و خوراک و معیشت مردم ایران برداشتند. با این رفتارانگلیسیهاست که قحطی شدت گرفته و ماندگار میشود تا گرسنگی حتی رحم و مروت را هم از برخی مردم کوچه و بازار بگیرد. در این شرایط معلوم است که اگر بیماریای هم توسط سربازان اشغالگر و کشتیهایشان به ایران برسد یا از گوشه و کنار کشور پیدایش بشود، شیوع پیدا میکند و قربانیان بیشتری میگیرد. بحث بر سر تعداد تلفات قحطی و بالا و پایین کردن آمار غیرعلمی هم، اصل ماجرا را تغییر نمیدهد. چه اینکه حتی اگر قحطی رقم زده شده در ایران، ۵ درصد جمعیت کشورمان را به کام مرگ فرستاده باشد، چیزی از هولناکی و فاجعهبار بودن آن و از گناه مقصران و عواملش کم نمیکند.
خبرنگار: مجید تربتزاده منبع: قدس آنلاین مجید تربتزاده
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: قحطی انگلیسی ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۸۰۲۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا آمار خودکشی پزشکان بالا رفته؟ / این طبقه مانند گذشته نزد مردم محترم نیست
سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی میگوید: «هیچوقت نمیتوان گفت، یک نفر به چه علت اقدام به خودکشی کرده است. قطعا عوامل زیادی در این موضوع نقش دارند، اما بهطور کلی مسائلی در جامعه پزشکی وجود دارد که ممکن است تشدیدکننده عوامل شخصی فرد شود.» به نوشته روزامه دنیای اقتصاد، او معتقد است:«زمانی رشته پزشکی، رشته بسیار محبوبی بود و موقعیت مالی خوبی هم داشت. پزشک با مداوا کردن بیمار حس خوبی پیدا میکرد و از جایگاه مطلوبی بهرهمند میشد، اما متاسفانه در چند دهه اخیر مشکلات مالی بیشتر شده است. پزشکان معمولا به دلیل شرایط شغلی از نظر خانوادگی و عاطفی حساستر میشوند و از سوی دیگر بیداریهای مکرر فرد را بهشدت آسیبپذیر میکند.» میرخانی با بیان مهمترین عوامل تاثیرگذار روی خودکشی پزشکان میگوید: «یکی دیگر از عوامل، سختی کار است که وقتی با ناکامیهای پزشکی روبهرو شود، فرد را دچار ناراحتی عمیق میکند. از سوی دیگر بحث برخوردهای خشن بیمار و خانوادههای بیمار با پزشک است. چون موقعیت پزشکان در چند سال گذشته افت کرده است. در بسیاری مواقع خانواده خیلی از بیمارهایی که فوت کردند؛ پزشک را مقصر جلوه میدهند. خانواده بیمار معمولا بدون هیچ بررسی برخوردهای خشن نسبت به پزشک معالج اعمال میکنند. مواردی دیده شده که حتی به پزشکان حمله کردند یا آنها را با چاقو زدند. بهطور کلی میزان امنیت پزشکان پایین آمده است.» او یکی دیگر از عوامل موثر بر حال کنونی پزشکان را محیط پادگانی بیمارستانها عنوان میکند: «این موضوع به خصوص در مورد رزیدنتها صدق میکند. آنها گاهی ۷۲ ساعت نمیتوانند بخوابند و این شرایط بهشدت خطرناک است. معمولا این شرایط آنها را دچار افسردگی میکند و نیاز به درمان دارند، اما گاهی وقتها این درمان به موقع انجام نمیشود. شاید باورش سخت باشد، اما یک پزشک ممکن است تنها فرصت خوابیدن و حمام رفتن را پیدا کند و بیشتر وقتها مشکلاتش لاینحل باقی میماند.»
پیش از این، علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران هشدار داده بود: «این حجم از افسردگی میان پزشکان جوان بیسابقه است!»
یک مطالعه در سال ۱۴۰۰ درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل در دانشگاههای علومپزشکی کشور نشان میدهد: «۲۳درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید بودهاند. حدود ۲۵درصد از افراد اضطراب شدید تا بسیار شدید و نزدیک به ۳۴درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید داشتهاند.» میرخانی یکی دیگر از ریشههای اصلی این شرایط را دوران رزیدنتی میداند: «در سیستم سلامت و بهداشت ما تحقیر سیستماتیک وجود دارد. ساختار بهگونهای است که از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. او نمیتواند کوچکترین مخالفتی با بالادستی خود داشته باشد چراکه طبق قراردادی که دارد ممکن است که پای ضامنها و وثیقهای که گذاشته، پیش کشیده شود. بنابراین ترجیح میدهد سکوت کند. به هر حال بیشتر این افراد امکان ازدواج ندارند و در یک محیط ناامن زندگی میکنند.» سعید بابایی، روانشناس با توجه به خودکشیهای اخیر پزشکان توصیه میکند: «هر چقدر ما شرایط خوبی داشته باشیم و از تمام اختلالها به دور باشیم مثل افسردگی و اضطراب، ممکن است حس ناکافی بودن ما را به پوچی برساند و تمام تروماهای دوران کودکی تاثیر مستقیم رویمان بگذارد.» زندگی در اتاقهای محقرمیرخانی در ادامه عوامل تاثیرگذار روی حال کنونی جامعه پزشکی میگوید: «بسیاری از دانشجویان پزشکی برخلاف تصور عمومی در دوران گذراندن طرحشان در شهرستانها معمولا در اتاقهای محقر زندگی میکنند. شما ببینید چند عامل آنها را تحتتاثیر قرار داده است. پس وقتی همه این عوامل دست به دست هم میدهند برخی به پایان زندگی میاندیشند.»
میرخانی با تاکید بر این مساله که «خودکشی در دین ما اخلاقی و پسندیده نیست» یادآوری میکند: «افرادی که خودکشی میکنند در شرایط خاص روحی قرار میگیرند و آگاهی خود را به زندگی از دست میدهند و عملشان ناخودآگاهانه است. بنابراین این امر یاغیگری در برابر خدا یا کفر نیست.»اگر چه ممکن است این مساله به میان آید که پیش از این هم خیلی از رزیدنتها و پزشکان با این عوامل دستوپنجه نرم میکردند، با این حال میرخانی میگوید: «زمانی مردم برای پزشکان احترام زیادی قائل بودند، اما اکنون اقبال عمومی جامعه از دست رفته است. دیگر احترام پیشین خود را ندارند. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده است و دلیل این امر به ساختار بهداشت کشور برمیگردد. هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها معمولا این هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.»
حال باید دید که مسوولان چه راهحلی برای برونرفت از شرایط کنونی دارند و چگونه میتوانند محیط پزشکان را امن کنند تا این اندازه تنها نباشند تا به جایی برسند که حتی از فرزند خود بگذرند و خود را بکشند.
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900407